بوطیقای سوررئال در غزلیات شمس، نمایانگر دنیای درون و ناخودآگاه مولانا است که به واسطهی عناصری چون «فضاسازی» و شگردهای خاص روایی مانند «جریان سیال ذهن» و انواع «تکگویی» شکل گرفته است. در این میان، آنچه اهمیت پیدا میکند، تشخیص و تحلیل وجوه اشتراک و افتراق این شیوههای روایت است؛ زیرا تکگوییهای درونی، تداعی آزاد و صناعت جریان سیال ذهن شگردهایی هستند که شباهت و همپوشانی معناییِ فراوان میان آنها، سبب شده که اغلب به جای هم به کار روند و گاه تمامی آنها ذیل یک عنوان و در یک معنا مطرح شوند؛ در حالی که علیرغم اشتراکات و شباهتهای زیاد، هر یک شگرد و شیوهای خاص از روایت محسوب میشوند. آنچه در این مقاله به آن پرداخته میشود، بررسی انواع «تکگویی درونی» در کنار شگرد «جریان سیال ذهن» و بیان مرز میان این دو روش روایی در غزلیات مولانا است.